سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آن چه از زندگی فهمیدم
تا قبل از انتقالم به یه دنیای دیگه می خوام تجربه هام و خاطراتم رو تو زندگی انتقال بدم 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

خیلی وقته میخوام برات بنویسم ولی نمیدونم چرا نمیتونستم بنویسم امروز دیگه  تصمیم گرفتم برات بنویسم عزیزی که ازم همیشه به یه بهونه متنفری

سعی میکنم کوتاه باشه چون میدونم حوصله مطالب بلند رو نداری

اصلا  از هر چیزی که سریع نباشه خوشت نمیاد

نمیدونم از کجا شروع کنم بزار از اولای آشنایی مون شروع کنم

بارها کلمات رو مینویسم و پاک میکنم چون میدونم نباید جلوی تو اشتباه کنم البته الان که دارم مینویسم برات خودش یه اشتباه بزرگه ولی باید مینوشتم

پس میرم سر اصل مطلب عزیزترینم  

 میدونم از زمان ازدواجمون خیلی چیزا رو ازت گرفتم رفتار های کودکانه ات رو خندیدنای بی منظورت حتی گفتن بعضی از کلماتی که  گفتن پشت سر هم گفتنشون معنی بدی میداد و ولی تو اصلا نمیدنستی جالبه من تا مدتها باورم نمیشد که بلد نیستی ولی بعد باورم شد شاید بگی که هنوز نگرفتم ولی تغییر دادمشون که فقط خواستم بگم بابت همش معذرت میخوام 

خیلی سعی می کنم بنویسم ولی نمیتونم فقط یه چیز دیگه می دونم که ازم متنفری چه به دلایل بالا چه به دلایل دیگه ولی  ولشکن  من از الان جواب خیلی از چیزا رو میدونم زورت که نکردم خودت موندی من که میگم برو من که میگم طلاق

حتی از نوشتنشم دلم میگیره و قلبم درد میگیره

عزیز دلم من حتی تو بین اونایی که دوستشون داری بین 10 نفر اول هم نیستم ولی بازم دوستت دارم



[ شنبه 94/1/29 ] [ 10:56 عصر ] [ یک قلب خسته ] [ نظرات () ]

از اول می دانستم قلبت برای من نیست.....

ولی به داشتن دستانت راضی بودم .....

بعدها فهمیدم دستانت هم برای من نبود.....

حالا فقط برای من مانده یادی از دستان گرمت در قلب سردم.


[ شنبه 92/8/4 ] [ 11:40 عصر ] [ یک قلب خسته ] [ نظرات () ]


گفته بودبی که مرا همیشه صدا خواهی کرد....!
اگر صدا کردی چرا من چیزی نمیشنوم ....!
اگر صدایم نکردی پس حرفت چه شد....!
من بیشتر از  هر چیزی به حرف هایت ایمان داشتم...!
(ناصر پیروی)


تمام شد، تمام آرزوهایم...
دگر چیزی برایم نمانده...
همه را بردی. چرا؟ نمیدانم...
کجا؟ نمیدانم...
فقط بردی...!
چگونه شب و روز سپری کنم؟
بردی،نوش جانت...
اما چرا با آن یکی تقسیم اش کردی همه چیز مرا...
آخر مگر همه چیز من تو نبودی؟
(ناصر پیروی)


دلم را گاه گاهی آزادش می کنم در دشت نگاه تو ...
تا که آرامش پدا کند این دل خسته در بند من...
ولی...
دلم زود بر میگردد از دشت نگاه تو...
از سردی دشت نگاهت سوخته است تمام دست و پای اش...
ولی...
باز هم حوس دشت نگاه تو را دارد...
(ناصر پیروی)

 


[ یکشنبه 92/4/9 ] [ 6:30 عصر ] [ یک قلب خسته ] [ نظرات () ]


نمیدونم با این دل پر از غم چه کنم چرا باید بعضی دوبار از یک سوراخ گزیده شوند چرا بعضی ها زود یادشان میرود چرا بعضی ها اینقدر ساده انگارند و زود به خواب میروند چرا بعضی ها....

یادم هست زمان انتخابات سال 76 بود که همین به اصطلاح راستی ها و اصول گرایان امروز چنان ضرب شصتی خوردند که تا چند سال گیج بودند ناطق نوری با اون سابقه سیاسی ریاست مجلس و ... به شخصی مثل خاتمی که تا اون موقغ تقریبا گم نام بود رقابت را واگذار کرد در شب انتخابات چون تا شب انتخابات همه از پیروزی ناطق نوری صحبت می کردند و یه جورایی بهش تبریک می گفتند ولی فردا انتخابات نتیجه ای غیر ممکن رقم خود اصول گرایان با چند کاندیدا و اصلاح طلب ها با یک کاندیدا در ان انتخابات شرکت کردند یک لحظه صبر کنید چقدر این جریان آشناست به درست همین دو سه روز پیش اتفاق افتاد ولی چرا کسانی که تجربه این اتفاق رو داشتن دوباره به همین وضع گرفتار شدند واقعا چرا؟

چرا شماهایی که نامزد از یه جبهه هستید برای اینکه خودتون رو اصلح نشون بدید جوری به هم نقد میکنید که یک کاندیدا از گروه رقیب بهتون ایراد بگیره اینجا نقطه ای بود که مردم رو به سمت گروه رقیب برد به یه استدلال خیلی ساده و اون اینکه اینها که به خودشون رحم نمیکنند به ما رحم میکنند.بهمین سادگی به همین....

آقای قالیباف شما که دیدید با حضور هاشمی کلی از رای های شما جابه جا شد ولی بازم خاطر جمع بودید که رای میاورید چرا حتی یه لحظه به فکرتون نرسید که باید کاری کنید واقعا چرا؟....

آقای ولایتی از شما بعید بود چرا شما که یکی از کهنه کارترین سیاست مداران ایرانید مشاور رهبری هستید چرا حداقل به قول خودتون عمل نکردید و با وجود دونستن رای پایینتون طبق قول وقرارتون عمل نکردید و به نفع کاندیدای دیگه کنار نرفتید.

آقای جلیلی شما چرا شما هم فقط به وظیفه عمل کردید و نگفتید که اگر من رای نیاورم و باعث شکست آرای مردم بشم چه میشه از اعلان من و بقیه دوستان ناراحت و نگرانیم نه به خاطرت اینکه جبهه اصول گرایان رای نیاورد بلکه فقط نگران رهبری هستیم که خدای ناکرده اصلاحات کار نیمه تمام خود رو بخواهد تمام کند و اینجاست که رهبری در همان زمان فتنه 88 صحبتی کردند و گفتند مراقب و منتظرت فتنه ای بزرگتر باشید فتنه ای که باید از جان و مال و ناموس مایه گذاشت ما برای اون روز آماده ایم ولی مثل همیشه آیا نخبه های ما هم آماده اند؟

شاید جوابهایی داشته باشید به این سوالات و این گلایه ها ولی موضوع مردم هستند شما ها از مردم درکی نداشتید اگر داشتید الان رئیس جمهور بودید چون مردم ما به پشت پرده که دسترسی ندارند تا بدونند بین شاها چه میگذرد مردم مناظره ها رو میبینند مردم رفتار و گروه های حمایت کننده و گروه های فکری رو میبنند مردم....

امیدوارم درسی برای 8 سال بعد گرفته باشید امیدوارم

رهبرم ما باتمام وجود منتظر امر شما هستیم هر وقت هر کجا هر دستوری

اللهم عجل لولیک الفرج 


 مهم نوشت:
می دانی ...
خیلی باید سوخته باشد این دل
تا...
به نقد بکشی گفتمانی راکه حامی آن هستی


[ دوشنبه 92/3/27 ] [ 2:44 عصر ] [ یک قلب خسته ] [ نظرات () ]

امروز خبری منتشر شد که امریکا تحریم های فروش تلفن همراه و کامپیوتر را برای ایران برداشته است و در کنار این موضوع تاکید شده که این موضوع هم شامل سخت افزار می شود و هم شامل نرم افزار .

در اینجا انسان به چند فکر و ایده درباره این کار کشور امریکا در این زمان خاص میرسد که در زیر میخوانیم:

1- آیا بالاخره مقاومت ایران و ایرانیان جواب داده و امریکا را وادار به عقب نشینی کرده واین شروع لغو تحریم ها و توافقات سری ایران و امریکاست؟

2- آیا این لغو تحریم ها نیز مانند سال 88 و به تعویق انداخت سرویس برخی شبکه های اجتماعی است؟ و ما باید منتظر فتنه ای جدید باشیم؟

3- آیا این خود نوعی تحریم به شیوه جدید است به این صورت که در حوضه هایی که ما به هیچ وجه تکنولوژی تولید را نداریم تحریم ها برداشته شده و آن محصولات به دلیل تقاضایی که از قبل ایجاد شده وارد بازار شده و ارز کشور را به بیرون کشور ببرد؟

حال باید صبر کرد و دید که چگونه خواهد شد ولی هر چه که باشد نمیتوان با خوش خیالی از کنار آن گذشت زیرا به گفته امام خمینی(ره) امریکا شیطان بزرگ است.


[ پنج شنبه 92/3/9 ] [ 11:45 عصر ] [ یک قلب خسته ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره خودم

هیچوقت قلبم آروم نشده
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 12
کل بازدیدها: 43460